آخرین فرصت

بازم تکرار همیشه همون دم وباز دمهای همیشگی.همیشه این همیشهگیها برام خسته کننده بودند.شاید دلم یه چیز نو میخواهد.یه چیزی که تو خونم تزریق شه که قلبم آروم بگیره.بعضی وقتها وقتی که دلم یه جورایی دنبال یه گمشده میگرده که خودشم نمیدونه چی معمی همه چیزا هم با اون گم میشه!اون موقع هست که نمیدونم الان من تو بندر عباس چه غلطی میکنم؟اصلا چرا زنده ام واگه نخواهم بمیرم باید چه کسی و ببینم؟بعضی وقتها چهار چشمی به اطرافم نگاه میکنم.به خیابونها-مغازهاو....چون میدونم یه روز میاد که دیگه هیچکدومشونو نمی تونم ببینم!!

فراموشی

 من فراموش کردم تمام حرفهایی راکه برای فراموشت کردنت به من گفتن من فراموش کردم تمام رنجهایی راکه برای فراموش  کردنت تحمل کردم تمام عذابی راکه برای فراموش کردندبرمن نازل کردن من فراموش کردم همه حرفهایی راکه به من گفتن تاتوراازیادببرم نمیدانندکه هرچه کنند من فراموش میکنم که تو رافراموش کنم.

آرش-بندرعباس ۱۳۸۶

اینم آخرین عکس آقاآرش

 

بنده نواز

نازم به ناز آن کس که ننازد به ناز خویش ، ما را به ناز فروشان نیاز نیست تا خدا بنده نواز است به بنده چه نیاز است

یه لطف بزرگ

یه جا که مراسم عزا رفتی فکر کن این مراسم و برا پدر  یا مادرت یا هرکسی که خیلی دوستش داری  گرفتن.میدونم تجسمشم سخت.خیلی سخت.ولی این کاروبکن.حالا که اون مرده اگه از خدا بخواهی که برگرده یه آرزوی محال.اونی که رفته هیچ وقت بر نمی گرده.اون موقع هست که با خودت میگفتی ای کاش زنده بود تا فلان میکردم براش.چه میدونم مهربونتر بودن باهاش.حالا ازاون خیال بیا بیرون.ولی فکر کن که خدا همون خواسته محال و اجابت کرده.حالا تو هم به حرفت عمل کن.برو باهاشون مهربونتر باش!

امان از این همه تکرار

دیگه فکرشو نکن!اگه از این همه تکرار خسته شدی.چه روزگار یکنواختی شده.که چی بشه؟ترو خدا دیگه فکرشو نکن.یه وقت میبنی بغضت میترکه ها!.آره حق با تو.هیچکی اینجا موندگار نیست.اینجا اصلا جای موندن نیست.یه جهنم.پاشو-یه آب به سر.صورتت بزن.برا چیزی که کاری از دستت بر نمیاد حرص نخور.